سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
روزی که مسیح آمد
سیدمحمدعماد اعرابی در کیهان نوشت:
در روزهایی که شبهروشنفکران تازه از فرنگ برگشته به اسم تجدد، با ترویج غربگرایی به هویتزدایی از ملت ایران میپرداختند؛ رضاخان تازه از ترکیه بازگشته بود و صحبتها درباره لباس متحدالشکل و کنارگذاشتن حجاب زنان داغ بود؛ سید روحالله خمینی توصیهنامهای به یکی از دوستانش نوشت: «بپرهیز و برحذر باش- ای برادر روحانی و دوست عقلانی- از این اشباح مدعی تمدن و تجدد که آنان ستوری رمیده و گرگهایی درنده و شیاطینی انساننما هستند که از حیوان گمراهتر و از شیطان پستترند، و قسم بهجان حقیقت که میان آنان و تمدن آنچنان فاصله دوری است که اگر به شرق روند تمدن به غرب گریزد و چون به غرب روی آورند تمدن به شرق برود، و همانند تو که از شیر میگریزی تمدن از ایشان در فرار است، که ضرر ایشان بر بنی آدم از آدمخوارگان بیش است.» او آن روزها تنها 33 سال داشت اما تحولات عرصه سیاسی و اجتماعی کشور را به دقت رصد میکرد. روزگاری که کنشگری سیاسی برای روحانیون، وجهه خوبی به ارمغان نمیآورد، خمینی جوان شیفته مدرس و نقشآفرینی او در تحولات ایران بود و به شوق دیدن و شنیدنش بارها عازم مجلس شورای ملی شد.
سیاستورزی آقا روحالله اما متفاوت با سکه رایج سیاستمداران بود. در جواب حسن پاکروان(رئیس وقت ساواک) که سیاست را خدعه، فریب و «پدرسوختگی» میخواند، گفت: «این سیاست، مالِ شماست.» و از وجه قدسی سیاست خبر داد: «اسلام، اسلام سیاست است، حقیقتِ سیاست است، خدعه و فریب نیست.» سیاستِ او از بطن معارف الهی آمده بود و با همه انواع خودش فرق داشت. همین متاع ناب، دلها را مجذوب او کرد تا جایی که سولیوان(سفیر وقت آمریکا در ایران) به وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن گزارش داد: «نهضت اسلامی در رأس انقلاب ایران قرار گرفته و رهبر فردی و سمبلیک آن آیتالله خمینی و سازمانهای مرتبطی که از او حمایت میکنند، میباشد.»
در سپهر سیاست ایرانِ آن روزها، فقط یک ستاره میدرخشید؛ نه اشتیاقی به جبهه ملی بود، نه نهادهای حقوقبشری و نه تشکیلات شبهروشنفکری. هنوز یک سال به رسیدن بهمن 1357 مانده بود که مشاور سیاسی سفارت آمریکا در تهران از پیروزی انقلاب اسلامی ایران خبر داد و از جانمایه آن گفت: «تشیع علوی قلب انقلاب امروزی است.» جورج لمبراکیس در توصیف پیروزی این نهضت اسلامی و ابعاد آن نوشت: «میتوان انتظار داشت که یک نهضت از مرز انقلابی گذشته تشیع اسلامی بتواند مورد حمایت بسیار مردم قرار گیرد. و احتمالا بنای مخالفت را با کمونیسم بهعنوان یک واردات خارجی و با بسیاری از جنبههای غربگرایی، با تمام قوا بگذارد.»
او درست تشخیص داده بود؛ یک سال بعد نهضتی اسلامی در ایران روی کار آمد که مخالفت با ایدئولوژیهای رایج زمان خود را بنیان گذاشت. وقتی خبرنگار هفتهنامه تایم از رهبر نهضت اسلامی ایران پرسید: «تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبودهاید. آیا این در ذهن شما این شک را بهوجود نمیآورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمیتوانید درک کنید؟» اینطور پاسخ شنید: «ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسیای که تا به حال بهواسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده میشده است را شکستهایم. ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلی دفاع میکنیم و بر هر ظالمی میتازیم، حال شما اسمش را هرچه میخواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت.»
سید روحالله در مقابل نظام مادیگرای شرق و غرب ایستاده بود و این را نه راهبردی برای کسب قدرت که وظیفهای در سیاستورزی الهیاش میدانست. یک روز به سیدمحمدحسین بهشتی گفت: «اگر [مردم] دلهایشان منقلب شود و بهجای این شعارها همه بگویند مرگ برخمینی، من از راه و حرف خود برنمیگردم.» او برای خدا پا به میدان گذاشته، قیل و مقال عالمی را به جان خریده بود؛ و خدا نام و یاد و راه او را در دل مؤمنانش تکثیر میکرد. دلهای متکثر، همه به یک هدف رو کرده بودند.
سولیوان در گزارش دیگری که برای وزارت خارجه آمریکا فرستاد، نوشت: «مسلمانان بهطور کلی صرف نظر از بعد تقدیس، متحد شدهاند.» امام(ره) پیش از آنکه 22 بهمن 57 در ایران انقلاب کند، در دل و جان مردم انقلابی به پا کرده بود. انقلابی که از امثال طیب حاجرضایی، حرّ بنیزید ریاحی ساخت و از جوانان عصر جاهلیت پهلوی شهیدانی چون حاج قاسم سلیمانی بیرون کشید. امام(ره) بر مسیر الهیاش مطمئن و مصمم بود. وقتی صدام اقدام به موشکباران تهران کرد، یک روز که آسمان را دود گرفته بود و صدای ضدهواییها به گوش میرسید، یکی از اطرافیانش پرسید: «بالاخره شما تا کجا ایستادهاید؟» آقا روحالله انگشتش را روی پیشانیاش گذاشت و گفت: «تا وقتی که موشک اینجا بخورد.»
نهضت خمینی(ره) همانقدر که برای مردم ایران دلنشین بود برای آمریکا جانفرسا مینمود. مقامات آمریکا انقلاب ایران را در پمپ بنزینهایشان به خوبی حس کردند زمانی که مردم برای یک باک بنزین مجبور بودند در ستون طویل خودروها به صف بایستند. «روزهای انقلاب، جهان را حیرتزده کرد.»
جملهای بود که بعدها یکی از مقامات آمریکایی برای توصیف آن روزگار به کار برد. روزهایی که جیمی کارتر(رئیسجمهور وقت آمریکا) یادآوری خاطرات آن را «دردناک» عنوان میکند. در واقع بیش از تلاش ریگان، این انقلاب اسلامی ایران بود که باخت تحقیرآمیز کارتر در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را رقم زد و در اتفاقی نادر دموکراتها در 44 ایالت از 50 ایالت آمریکا بازنده شدند. در زمانی که با افول شوروی همه خود را برای نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا آغاز میکردند؛ دردسر تازهای برای ایالات متحده شروع شده بود. دردسری که با همه دشمنیها نمیشد وجوه برجسته آن را نادیده گرفت. 2 اسفند 86 سوزان ملونی پژوهشگر موسسه بروکینگز در جلسه استماع یکی از کمیسیونهای مجلس سنای آمریکا خطاب به سناتورها گفت: «ایران تلفیقی از آرمانها و نهادهای خداسالارانه و مردمسالارانه است. شما در کنار رهبر عالی مذهبی که دارای قدرت الهی و فیصلهبخش است؛ نیروی مشروعیتبخش آراء مردم را نیز دارید.
ایران در 29 سال، 28 انتخابات برگزار کرده؛ چیزی که در بسیاری از قسمتهای خاورمیانه[غرب آسیا] یا حتی جهان اسلام بیسابقه است.» ایران وابستهای که با یک اشاره کوچک، امکانات نظامی و منابع انرژیاش را در اختیار ارتش انگلستان و آمریکا در ظفار و ویتنام قرار میداد پس از گذشت بیش از 30 سال از انقلاب، به کشوری مستقل و تعیینکننده در معادلات منطقه حساس غرب آسیا تبدیل شده بود. معاون سیاسی وقت وزارت خارجه آمریکا در یادداشتی با عنوان «راهبرد جدید در قبال ایران» خطاب به هیلاری کلینتون ضمن تأکید بر اینکه «ایران دشمن قدرتمندی است.» نوشت: «ایران یک بازیگر مهم منطقه محسوب میشود. هدف اساسی ما باید همزیستی با نفوذ ایران در منطقه باشد.»
«مسئله ایران» حالا دیگر برای دورههای متوالی به موضوع ثابت مناظرههای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا در حوزه سیاست خارجی تبدیل شده است و در میان مهمترین اولویتهای وزارت خارجه دولت آمریکا قرار دارد. مسئلهای که وقت و انرژی بیسابقهای را از دولتمردان و تصمیمسازان این کشور میگیرد. ویلیام برنز دیپلمات باسابقه آمریکایی و قائممقام وقت وزیر خارجه این کشور مینویسد: «فوریه 2013 اوباما چندین جلسه درباره رویکردمان در قبال ایران برگزار کرد.
در طول سی سالی که در دولت آمریکا مشغول به کار بودم هیچ موضوعی را ندیدم که حول آن تا این حد تلاش و بحث و بررسی شده باشد. اتاق عملیات کاخ سفید معمولا پر از مقامات کابینه بود و صندلیهای پشتی نیز به ندرت خالی میشد.» ایران انقلابی حتی برای شخصیت ایرانستیزی مانند وندی شرمن(معاون سیاسی سابق وزیر خارجه آمریکا) هم جذاب است. او که ایرانیان را متهم به فریبکاری میکرد نتوانست احساسش را نسبت به حکومت و جامعه ایران کتمان کند: «رهبر انقلاب و دولت منتخب بر یکی از با ثباتترین جوامع خاورمیانه[غرب آسیا] حکومت میکنند که ثباتش رشکبرانگیز است و طبقه متوسط بزرگ و باسوادی دارد.»
اگرچه هنوز تا فتح قله راه باقیست اما ایرانِ عزتمند امروز در میانه مسیری قرار دارد که دیروز سید روحالله خمینی(ره) نشانمان داد؛ این انقلاب بینام او در هیچ جای جهان شناختهشده نیست. امام(ره) با نفَس الهیاش روحی در کالبد بیجان ایران دمید که نه تنها مردم کشور که جبهه مقاومت در منطقه و حتی آزادیخواهان جهان سالهاست از آن حیات میگیرند. پاییز 1978 در روستای نوفللوشاتو، نوجوانی بهنام لویی هنگام بازگشت از مدرسه متوجه ازدحام جمعیت در مقابل خانه یکی از همسایگان شد؛ با کنجکاوی خودش را از میان جمعیت جلو کشید و سیمای مردی را دید که در حلقه یارانش نشسته و همه برای شنیدن سخنانش چشم و گوش شده بودند. وقتی به خانه رسید به مادرش گفت: «مسیح به دهکده ما آمده است.»
الف_ب_ در خوزستان
رضا اردکانیان در ایران نوشت:
خوزستان اگرچه آن خطّهای از سرزمین ایران است که بیش از همه در آن آب جاری است، اما «الف» در آن معنای دیگری دارد و آدمی را یاد اروند و آبادان میاندازد. خوزستان جایی است که بزرگوارترین مردان و زنان این سرزمین برای صیانت از وطن، دل به دریای اروند سپردند و حصر آبادان را شکستند تا خاک قداست و معنا یابد. «ب» در خوزستان حرف بردباری است، بهمنشیر را به یاد آدمی میآورد، همان بهمنشیری که سد سپاه مهاجمین شد و با عملیات کوی ذوالفقاری دشمن به آن سوی رودخانه رانده شد و هرگز محاصره آبادان به اشغال شهر منتهی نگشت و بهمنشیر شاهد زنده شکست حصر آبادان باقی ماند.
الف و ب در خوزستان معنایی فراتر از الفبا دارند و از جنس مقاومت، سربلندی، قداست و البته آبادانیاند. پویش #هرهفته_الف_ب_ایران در خوزستان، بزرگداشتی بود الهامگرفته از الفهای راستقامت به خون خفته در اروند و آبادان و ارادههای سخت ساحل بهمنشیر که آب و خاک این وطن را پاس داشتند.
هفته پانزدهم پویش #هرهفته_الف_ب_ایران، به سرزمین کارون، اروند، ماهشهر، شادگان، شلمچه، خرمشهر و آبادان که رسید، در معیت ریاست محترم مجلس شورای اسلامی میهمان هموطنان شایسته خوزستان شدیم. آبرسانی بههر نقطهای از خوزستان، توأمان رنگی از تلخی گذشته و شیرینی آینده را با خود دارد. دل آدمی میگیرد که تلخی آنکه در سرزمین پرآب خوزستان، جایی بدون دسترسی به آب شرب سالم و پایدار وجود داشته باشد؛ و اینکه مردمان شایسته این سرزمین در فردای افتتاح طرحهای آبرسانی، از آب باکیفیت برخوردار میشوند شیرین است. آبرسانی به شهر شادگان با سرمایهگذاری 150 میلیارد تومان که در سال 1397 آغاز شده بود، 150 هزار نفر را تحت پوشش قرار میدهد و تأمین آب شرب تا افق 1425 را میسر میکند. آبرسانی به شهر رفیع با اعتبار 25 میلیارد تومان و پوشش 4600 نفر و آبرسانی به 22 روستا با جمعیت 3200 نفر نیز از دیگر طرحهای آبرسانی افتتاحشده در این هفته از پویش #هرهفته_الف_ب_ایران بود.
افتتاح سد تنظیمی آریوبرزن در بهبهان با اعتبار 175 میلیارد تومان که آب خروجی از نیروگاه مارون را برای مصارف کشاورزی تنظیم میکند و بازیابی و توسعه تصفیهخانه آب بهبهان که ظرفیت تصفیه 50 هزار متر مکعب آب در شبانهروز را داراست و جمعیت 130 هزار نفر را تحت پوشش دارد، بخش دیگری از طرحهای آبی افتتاحشده در جریان هفته پانزدهم پویش بود.
واحدهای یک و دو بخش گاز نیروگاه سیکل ترکیبی غرب کارون توسط وزارت نفت (شرکت مهندسی توسعه نفت) و توسط شرکت مپنا در شهرستان اهواز ساخته شده است. این نیروگاه با اعتبار 120 میلیون یورو معادل 1440 میلیارد تومان تأسیس شده و دو واحد گازی 170 و 180 مگاواتی را شامل میشود که علاوه بر تأمین برق تأسیسات نفت، به تأمین برق شبکه نیز کمک میکند. دو پست 400 کیلوولت و خط 230 کیلوولت مرتبط با نیروگاه غرب کارون، فاز اول پست و خط 400 کیلوولت جندیشاپور و شماری دیگر از تأسیسات صنعت برق نیز در این سفر افتتاح شدند.
برای مجموعه طرحهایی که در 78 ماه دوران دولت تدبیر و امید در بخشهای آب، برق و فاضلاب در استان خوزستان اجرا شده و به بهرهبرداری رسیدهاند، بالغ بر 23 هزار و 700 میلیارد تومان هزینه شده است و این یعنی که در هر ماه، فقط در این بخشها بیش از 300 میلیارد تومان سرمایهگذاری شده است. این میزان سرمایهگذاری بویژه در یکی از سختترین شرایط مالی کشور ناشی از تحریمهای امریکا، نشانی از امیدواری و تلاش برای آبادانی وقفهناپذیر ایران دارد. گویی در سرزمین الف_ب_خوزستان، سازندگی نیز الهامگرفته از تاریخ دفاع مقدس، در سختترین شرایط، موفقیتآمیز پیش میرود. جلسه شورای برنامهریزی توسعه استان نیز به مقتضای حضور رئیس مجلس شورای اسلامی برگزار شد. خوزستان در سال 1398 یکی از مهمترین و بزرگترین رخدادهای طبیعی چند دهه گذشته را پشت سر گذاشت.
طبیعی بود که در بخش مهمی از جلسه به سیلابها و مدیریت آن پرداخته شود. ابتکار رئیس جمهوری محترم در تعیین «هیأت ویژه گزارش ملی سیلابها» نویدبخش این است که تجربه مدیریت سیلابهای امسال در خوزستان و سایر استانهای کشور بهصورت همهجانبه و با دقت علمی شایسته جامعه دانشگاهی کشور، ثبت شود. من بهواسطه سالها اشتغال تخصصی با مقوله مدیریت منابع آب و سیلاب، اطمینان دارم که مجموعه عظیمی از دادهها، اطلاعات و درسآموختهها در گزارش ملی سیلابها ارائه خواهد شد و امیدوارم در کنار مجموعهای از آسیبشناسیها و آشکار ساختن پارهای نقصانها، نقاط مثبت و تجربههای اندوختهشده نیز ثبت و ضبط شود.
آمارها و گزارشهای ارائه شده در جلسه همچنین نشان میداد که در کنار همه کاستیهایی که در جریان بحرانهای ناشی از رخدادهای طبیعی بروز میکنند، عملکرد مدیریت ارشد استان خوزستان در کنترل بحران سیل بسیار مثبت و اثربخش بوده است. خسارات وارده به خوزستان بر اثر سیلاب زیاد بوده است اما باید این واقعیت امیدبخش را نیز یادآور شد که گزارشها درباره عملکرد دستگاه دولت و تلاشهای استاندار خوزستان، نشان میدهد در میانه همه تنگناهای مالی و پارهای نقصانها، عملکرد اثربخشی از سوی دستگاههای دولتی در جریان بحران سیلاب خوزستان ارائه شده و مدیریت ارشد استان در این زمینه بهنحو شایستهای مسائل را راهبری نموده است. پویش #هرهفته_الف_ب_ایران را استوار ادامه خواهیم داد و موفقیتهای مردم ایران و صنعت آب و برقشان در ساختن این سرزمین را به پنجرههایی برای گشودن به سوی امید و آینده بدل خواهیم ساخت.
شبیه راهپیمایی های دهه 60
امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:
در دهه 60 که موشک های صدام بی محابا فرود می آمد و مردم ایران را حتی در تهران به خاک و خون می کشید، راهپیمایی های 22 بهمن و صف های انتخابات پرشورتر بود. گویی مردم نمی ترسیدند که صدام دست به حماقت بزند و تهدیدهایش را عملی و به راهپیمایی مردم حمله موشکی کند. جنگ را با پوست و گوشت و استخوان درک کرده بودند و با همه داشته های خود از جمله باارزش ترین آن ها یعنی جان شان پای انقلاب خود ایستادند.
امروز اما تهدیدها و شکل جنگ عوض شده است. موشک ها همچنان به ایران شلیک می شود و متاسفانه به اهدافش هم اصابت می کند، بی آن که کسی صدای انفجار این موشک ها را بشنود یا کشته و زخمی هایش را ببیند. جنگ جنگ اقتصادی و رسانه ای است. اگر روزگاری اتاق جنگ در کاخ صدام بود، امروز اتاق جنگ در وزارت خزانه داری آمریکاست.
اتاق جنگی که یک مسئول مشخص دارد برای ایجاد هماهنگی میان همه نهادها و دستگاه های ایالات متحده علیه ایران. اگر در جنگ نظامی، آن چیزی که دشمن را وادار به عقب نشینی میکند، گزارش های اطلاعاتی عملیاتی از عده و عُده نیروها و آرایش دفاعی و تهاجمی ماست، در جنگ اقتصادی و رسانه ای نیز آن چیزی که نظام محاسباتی دشمن را دقیق کرده و به او میفهماند که فشارها و تصمیم هایش نتوانسته به نتایجی که می خواهد برسد، حضور مردم در دفاع از انقلاب اسلامی است. اگر روزی در دهه 60 مردم در کنار ویرانه های حملات موشکی و هوایی صدام راهپیمایی می کردند، امروز این راهپیمایی در کنار تخریب های جنگ اقتصادی است. جنگ اقتصادی که هزینه ها و فشارهای زیادی برای مردم داشته و دارد. به تصریح گزارش نهادهای اقتصادی بین المللی اثرات این جنگ اقتصادی و تحریم ها به تدریج از اقتصاد ایران درحال تخلیه شدن است.
از جمله بانک جهانی که در پایان سال ۲۰۱۸ پیش بینی کرده بود اقتصاد ایران سال ۲۰۱۹ را در رکود خواهد گذراند و از سال ۲۰۲۰ به مدار رشد بازگشت می کند، در گزارش اخیر خود که در دی ماه منتشر شد، اعلام کرد که امسال اقتصاد ایران از رکود خارج میشود و «ضعف اقتصاد در سال ۲۰۱۹، امسال جبران خواهد شد.» شاید این نتیجه در زندگی مردم خیلی به چشم نیاید اما این اتفاق مهم یعنی شروع بازسازی اقتصاد ایران پس از تحریمهای سنگین و کاهش شدید صادرات نفت، در حال رخ دادن است تا جایی که حتی در دولت آمریکا پیشنهاد شده با ایجاد برخی معافیت ها، جلوی قطع وابستگی ایران به نفت گرفته شود!
این ها نشانه های مهمی از غلبه بر یک فشار سنگین اقتصادی است که با تهدیدهای سیاسی و نظامی و حتی اقدام نظامی دشمن نیز همراه شده است. با این حال 20 ماه پس از فشار حداکثری آمریکا بر مردم ایران و حتی بستن مسیرهای قانونی واردات دارو و غذا، در یک اتفاق عجیب و خارج از تصور و تحلیل، 50 میلیون ایرانی پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی به خیابان ها آمدند و علیه آمر قتل و قاتلان او یعنی رئیس جمهور و ارتش آمریکا شعار دادند. این اتفاق را نباید کوچک دید یا تقلیل داد. به نظر می رسد تحلیل هیئت حاکمه کاخ سفید در ترور حاج قاسم این بود که پس از 20 ماه فشار اقتصادی و سیاسی سنگین به مردم ایران و در حالی که هم ملت عراق و هم مردم ایران، آبان ماه داغ و معترضانه ای را گذرانده اند، نوبت تیر خلاص رسیده است و باید با زدن فرماندهان میدانی، مردم را از جنگ نظامی ترساند تا برای همیشه عقب بنشینند.
اما آن چیزی که تصور نمی کردند، حضور 50 میلیون ایرانی در مراسم عزاداری و تشییع سردار سلیمانی بود. به جرئت می توان گفت این حضور که نتیجه هدایت الهی دل ها به حاج قاسم مظلوم ما بود، معادلات و تصورات را چنان برهم زد که حتی در میان هم حزبی های ترامپ به او گفتند که احمق این چه کاری بود کردی!
دی ماه پر ماجرای منطقه را درحالی پشت سرگذاشتیم که پایگاه تحلیلی «میدل ایست آی» در جمع بندی خود از این اتفاقات نوشت: «آمریکا اندازه و جایگاه خود را در منطقه از دست داد.» و در این شرایط گرچه راهپیمایی فردا ظاهرش مانند همه راهپیمایی های 22 بهمن است؛ به خصوص شبیه راهپیمایی های دهه 60 اما اولین راهپیمایی خواهد بود که در صفحه جدید که پس از ترور حاج قاسم باز شده است، برگزار می شود. در راهپیمایی فردا جای یک مرد و یک مدافع امنیت ایران خالی است اما همه آن هایی که با وجود همه سختی ها و مشقت های اقتصادی فقط و فقط برای انقلاب اسلامی به خیابان ها می آیند، پا جای پای حاج قاسم میگذارند و نشان می دهند که عَلم امنیت و عزت ایران در این دوره جدید، در دست میلیون ها قاسم سلیمانی است.
چهره مردانه مجلس!
سهیلا جلودارزاده در آرمان نوشت:
حضور زنان در عرصههای انتخاباتی و به عنوان نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، یکی از بزرگترین دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران است. بیشک حضور زنان در عرصههای انتخاباتی به بخشی از رهنمود و خواسته بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، که فرمودهاند: زنان باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند، جنبه عملی و عینی بخشید. خوشبختانه برای اولین بار، حضور 17 نماینده زن در مجلس دهم تجلی بخش این سخن بود و حضور موثر این تعداد نماینده زن در کمیسیونها، صحن علنی مجلس و در میان مردم، گواه این ادعاست که میتوان بیش از گذشته به زنان شایسته این مرز و بوم اعتماد کرد. با وجود اینکه امسال و برای ثبت نام مجلس یازدهم، بیشترین تعداد زنان را داشتیم، اما تعداد کاندیداهای زن نسبت به مردان با وجود تایید صلاحیتها بازهم بسیار کمتر است.
از سوی دیگر بسیاری از زنان توان مالی تبلیغاتی، توان تشکیلاتی گستردهای برای ورود به مجلس را ندارند و از حمایتهای حزبی نیز برخوردار نیستند، همه این عوامل باعث میشود که تعداد نمایندگان مرد با نمایندگان زن در مجلس قابل قیاس نباشد. در این شرایط درک و شعور بالای مردم در شهرستانها میتواند راهگشا باشد و آنها با انتخاب زنان مدیر و شایسته کمک کنند چهره مجلس صرفا مردانه نباشد، کما اینکه در دورههای گذشته نیز شاهد بودهایم زنان با چهرههای مستقل به مجلس راه پیدا کردهاند و دور از انتظار نیست که تعداد زنان در مجلس یازدهم بیش از مجلس دهم باشد. ما باید تلاش کنیم که حداقلی که در دوره دهم به آن دست پیدا کردهایم در مجلس یازدهم نیز پابرجا بماند و حتی تعداد نمایندگان زن در این دوره بیش از 17 نفر باشد.
در حقیقت باید مراقب باشیم از حداقلهایی که به دست میآوریم، به خوبی مراقبت نماییم و هر روز به آن بیفزاییم، نه اینکه با عدم اطمینان به زنان ایرانی، برای آنها دیوار بکشیم و باعث شود مقدرات اساسی کشور مردانه رقم بخورد. برگزاری ده دوره انتخابات مجلس نشان داده که مردم حتی در شهرهای دور از مرکز و نقاط مرزی به این رشد فرهنگی و سیاسی رسیدهاند که با اعتماد به زنان، آنها را به عنوان نماینده خود به مجلس شورای اسلامی بفرستند و چهار سال امور استان و کشورشان را به آنها بسپارند.
از سوی دیگر تجربه ثابت کرده که زنان همواره در پیگیری امور مردمی از مردان کوشاتر هستند. خانمها در هر منصب و پستی که قرار گرفتهاند با درستکاری و دستپاکی، چهرهای فعال و پرتلاش از خود نشان دادهاند. زنان ایرانی به سه شیفت کار کردن عادت دارند، آنها به مادر بودن، همسر بودن و اشتغال برای دوام خانواده و مشارکت در عرصههای اجتماعی عادت کردهاند و این توان در آنها وجود دارد که در تصمیمهای کلان کشور مشارکت جدی داشته باشند. امیدوارم کسانی که پای صندوقهای رای میروند به این موارد توجه داشته باشند و بعد از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم از حداقلهایی که به دست آوردهاند مراقبت نمایند و مواظب باشند که این دستاوردها کمرنگ نشود و گام به سمت عقب برندارند. زنان نیز باید تلاش کنند که در انتخابات مجلس حضوری فعال داشته باشند و بعد از حضورشان به عنوان نماینده مردم، با استقلال رای و تلاش مجدانه برای توسعه منطقهشان یادگار خوبی برای ملت ایران به جا بگذارند و عرصه را برای فعالیت بیشتر زنان هموارتر کنند.
ضربه کوبنده دیگر ملت بر دشمنان نظام
عباس حاجی نجاری در جوان نوشت:
یکی از نمادهای مردم سالاری در نظام جمهوری اسلامی ایران حضور مردم در عرصههای میدانی انقلاب نظیر دفاع مقدس ویا حماسههای ۲۲ بهمن و ۹ دی و... است که در کنار مشارکت مردم در انتخابات به عنوان معیاری برای سنجش پایگاه مردمی نظام همواره مورد توجه دوستان و دشمنان انقلاب بوده و البته یکی از وجوه تمایز انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهای معاصر است. به همین دلیل است که دستگاههای رسانهای دشمنان به دلیل ضدیت با انقلاب اسلامی همواره تلاش دارند که این حضورها را اندک جلوه داده وناچیز بشمارند، که مصداق بارز آن را میتوان در مورد انعکاس حضور دهها میلیونی مردم در مراسم تشییع سپهبد شهید سردار سلیمانی ودیگر شهدای مقاومت اشاره کرد که رقم هزاران نفر را برای آنها به کار برده وسعی میکردند آن را ناچیز جلوه دهند.
علت این کوچک نمایی نیز کاملاً روشن است چرا که مهمترین هدف دشمنان از دور جدید فشار حداکثری و اعمال تحریمهای کمنظیر علیه مردم ایران، مأیوس کردن مردم از کارآمدی نظام و القای فاصله گیری مردم از نظام وکاهش پایگاه مردمی آن است واین حضورها البته خنثی کننده جنگ روانی دشمنان ونشانهای از بی ثمر بودن راهبرد فشار حداکثری امریکا است و این داستان تکراری جنگ روانی دشمنان علیه مردم ایران در همه سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است، دشمنانی که با بهره گیری از شبکههای ماهوارهای و مجازی خود در نقطه مقابل تلاش دارند که اجتماعات محدودی را که به حق یا به نا حق در اعتراض به مشکلات اجتماعی ویا متأثر از سناریوهای دشمن برای تحریک افکار عمومی پیرامون مسائلی نظیر حجاب، رفتن زنان به ورزشگاه و... شکل گرفته و با تحریک همان شبکهها به آشوب واغتشاش تبدیل شده است، به عنوان حرکتهای مردمی دهها هزار نفری و نشانه فاصله گیری مردم با نظام معرفی کنند.
اما اهمیت حضور مردم در صحنه در ماههای اخیر به ویژه رستاخیز پاسداشت سردار سلیمانی که انتقام سخت، مطالبه اصلی مردم در آن بود معنای متفاوتی با حضورهای دیگر دارد حضوری که به رغم گذر نسلی بیانگر خشم مردم از فشارها، تهدیدات و انزجارآنها از استکبار جهانی وجلوهای از وحدت وانسجام ملی است، حضوری که اجتماع دهها میلیونی مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال و انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی در دوم اسفند، مقوم ومکمل آن خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز چهارشنبه ۱۶ بهمن ماه در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس شورای اسلامی را دو آزمون بزرگ ملت ایران خواندند و تأکید کردند: «انشاءالله ملت ایران با حضور عظیم خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن، ضربه کوبندهای بر سیاستهای دشمن وارد خواهد کرد». این ضربه سخت مردم که فردا جهانیان نظارهگر آن خواهند بود چند پیام ویژه دارد:
اول: حضور پرشور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن نماد همبستگی مردم با آرمانهای انقلاب اسلامی و ارزشهای ماندگار آن است که به رغم گذشت ۴۱ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و تحول نسلی نشان از زنده بودن ارزشها دارد، ارزشهایی که دشمنان ملت در سالهای پس از پیروزی انقلاب با اعمال گستردهترین وپیچیدهترین جنگ روانی در پی استحاله ویا حذف آن بودند.
دوم: حضور مردم برهم زننده نظام محاسباتی دشمنان است، محاسبهای که بر اساس معیارهای مادی دشمنان باید سالها پیش به برهم زدن ثبات سیاسی وفروپاشی نظام میانجامید، اما به رغم انتظار آنان نه تنها مردم چهلم و چهل ویکمین سالگرد انقلاب را تجلیل کردند، بلکه در اولین سال تحقق گام دوم انقلاب و شروع خوب این گام نشان دادند که تحقق شاخصههای طراحی شده برای گام دوم چندان دشوار نیست.
سوم: حضور میدانی مردم، در جبهه متحد دشمن ایجاد شکاف نموده به گونهای که به جز ترامپ وتیم همراهش در کاخ سفید، مراکز نظریه پردازی امریکایی و حتی دولتهای اروپایی را نظر بر این است که ادامه مسیر ترامپ محصولی جز خودکفایی ایران در عرصههای سیاسی واقتصادی و انزوای تفکر غربگرا در ایران ندارد، بنابراین آنها را به تکاپو واداشته تا با اتخاذ راهبردی متفاوت هم جلوی خود کفایی ایران در عرصههای مختلف اقتصادی وصنعتی رابگیرند و هم دلدادگان غرب در ایران را از انزوا خارج کنند.
چهارم: این حضور علاوه بر تقویت روحیه و عزم و ایستادگی مردم ایران در برابر فشارها و تحریم ها، باعث دلگرمی و تقویت روحیه دوستان انقلاب در اقصا نقاط جهان خواهد شد، چرا که معمولاً دشمنان با تبلیغات سنگین خود اینگونه القا میکنند که مردم ایران با نظام فاصله گرفتهاند و از این طریق در پی حذف ماهیت الگو بخشی انقلاب هستند، تجلی این حضور خنثی کننده جنگ روانی دشمن علیه سرپنجههای انقلاب است.
پنجم: حضور میلیونی مردم در پاسداشت ۲۲ بهمن، پاسخی مردمی به غائله آفرینیهای دشمن برای شکل دهی به اجتماعات اعتراضی نظیر توطئه آبان ماه است، مردمی که اگر چه ممکن است معترض برخی سیاستهای اجرایی و یا کمکاریها باشند، اما عزت، عظمت واستقلال ایران اسلامی از اهمیت بیشتری برایشان برخوردار والبته راه حل مشکلات را در داخل میدانند.
ششم: حضور میدانی مردم خنثی کننده القائات ضدانقلابیون فراری و کسانی است که در واقع با پول و حمایت رسانهای کشورهای غربی وبرخی حکام مرتجع عربی در حال لجن پراکنی علیه مردم ایران و ارائه چهرهای در حال فروپاشی از نظام جمهوری اسلامی هستند. اهمیت این حضور در خنثی سازی تلاش آنها به گونهای بود که پس از تجلی رستاخیز مردمی در پاسداشت شهید سلیمانی، پمپئو وزیر خارجه امریکا ناچار شد به سیاستمداران امریکایی ابلاغ کند که در رابطه با مسائل داخلی ایران از مشورت با عوامل گروهکهای ضد انقلاب پرهیز کنند.
هفتم: حضور میدانی مردم چه در راهپیمایی ۲۲ بهمن و چه در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در دوم اسفند ماه، نمایانگر پایگاه مردمی و قدرت درونی نظام ودفع کننده تهدیدات علیه نظام اسلامی است، چرا که مردم وحضورشان در صحنه، از مؤلفههای اصلی اقتدار در یک نظام سیاسی است وانقلاب اسلامی توانسته است در این چهاردهه به خود ببالد که همواره از این ظرفیت برخوردار بوده و اندکی از مسیر روشنی که بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) برای آن طراحی کرده ونظام اسلامی مبتنی برآن شکل گرفته، منحرف نشده است.
فلسفه انتخابات
کورش الماسی در ابتکار نوشت:
به منظور ایجاد آرامش، کارآمدی، ثبات و قابل پیشبینی بودن عرصه وقایع مدیریتی و سیاسی، هیچ راهی به جز همکاری، تفاهم و هماندیشی میان نخبگان با اندیشهها و راهکارهای گوناگون وجود ندارد. رهبری در بیانات اخیر، همه سلایق حتی مخالفان درون نظام را به مشارکت در انتخابات فرا خواندند. ازاینرو، روند بررسی کاندیدهای مجلس، یکی از اموری است که نهادهای متولی انتخابات باید تمام تلاش خود را برای عملی کردن بیانات رهبری به منظور مشارکت همه سلایق و گرایشها، انجام دهند.
دوباره انتخابات و دوباره انبوهی ار اظهارنظرها پیرامون درست یا نادرست بودن برخی ردصلاحیتها و بلاتکلیفی برخی جناح در مورد چگونگی برخورد با انتخابات.
قبل از ارزیابی دیدگاههای گوناگون و اینکه آیا ردصلاحیتشدگان محق هستند یا نهادهای ردصلاحیتکننده، لازم است تا درک شفاف از چیستی و فلسفه انتخابات داشته باشیم. بنابراین، در این موجز تلاش می شود تا تبیین کلی و مختصری از فلسفه انتخابات ارائه شود.
لازم است یادآوری شود که پدیده انتخابات هیچ ریشه ایرانی، اسلامی، خاورمیانه ای و... ندارد؛ بلکه پدیده انتخابات محصول یک نگاه خاص به انسانها و جامعه است که در دورانی در اروپا که رنسانس نامیده میشود و مبنای نوع جدیدی از حکمرانی و ساختار حکومت در تقابل با حکمرانی سنتی متمرکز به منظور کارآمدی و کم هزینه شدن مدیریت کلان سیاسی است، ایجاد شد. مبتکران پدیده انتخابات بر این عقیده بودند که به دلایل گوناگون از جمله رشد درک شهروندان از انسانیت و چیستی زیست اجتماعی که منجر به توسعه انواع فعالیتها و نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی علمی، آموزشی و... شد، حکمرانی بدون توجه به نظرات شهروندان تحت حمایت حاکمیت امکانپذیر نیست یا بسیار پرهزینه و ناپایدار خواهد بود. بنابراین، مشارکت شهروندان در مدیریت کلان سیاسی جامعه را عقلانی، کمهزینه و کارآمدترین روش ثبات، کارآمدی و پایداری حکومتها که مبنای توسعه اجتماعی است، تلقی کردند.
صرفنظر از اینکه پدیده انتخابات را با چه مفاهیمی، مثلاً، دموکراسی، مردمسالاری دینی، حاکمیت مردم بر مردم و... تبیین کنیم، همه این مفاهیم بیان این باور است که حکمرانی که در آن شهروندان نتوانند نظرات خود در امور گوناگون را بیان کنند؛ نامطلوب، ناکارآمد، ناپایدار و پرهزینه است.
بنابراین، انتخابات سازوکار «مدنی»، کمهزینه و پایدار انتقال نظرات شهروندان در امور گوناگون به نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر مدیریت کلان سیاسی است. اینکه حامل نظرات شهروندان به مدیریت کلان سیاسی، نمایندگانی هستند که شهروندان در انتخابات گوناگون به آنها رای میدهند. حال اگر با هر توجیهی شهروندان را از بیان نظرات خود، از طریق ردصلاحیت کاندیدها منع کنیم، مغایر فلسفه و ذات پدیده انتخابات عمل کردهایم. ردصلاحیت یک کاندیدا قبل از اینکه شهروندان نظر خود را بیان کنند یک پارادوکس است.
اینکه برخی کاندیداها و نمایندگان پیشین به دلایل گوناگون صلاحیت نمایندگی و حضور در مجلس را ندارند، امری کاملاً محتمل و طبیعی است. اما تنها دلیل ردصلاحیت باید صدور حکم قضایی مبنی بر ارتکاب جرم توسط کاندیدا یا نماینده پیشین باشد. به عبارتی، تنها ردصلاحیتهایی توجیهپذیر است که مبتنی بر حکم قضایی «واقعی» و مکتوب باشد.
هراندیشه یا راهحلی که برای بقای خود قصد حذف دیگر اندیشهها را داشته باشد، بیشک موجب آسیبپذیر شدن کشور و نظام خواهد شد. با توجه به انواع چالشهای فلجکننده اجتماعی و ملی، آشفتگی خاورمیانه و تحولات جهانی، کشور شدیداً نیازمند همفکری، همکاری، مدارا، مصالحه، خردِجمعی و اخلاق سیاسی است، نه رقابت کورکورانه به منظور حذف جناح رقیب. جای بسی تعجب است که بعد از گذشت چهار دهه و تحمیل انبوهی ار تجربیات سخت و پرهزینه بر کشور، هنوز بخشهای انتصابی و انتخابی نتوانستهاند سازوکار عقلانی برای مدیریت کلان سیاسی ایجاد کنند.
ذات انتخابات پرسیدن نظر مردم در مورد عملکرد، رفتار، اندیشهها، طرحها و اهداف مسئولان کشوری و شهری است و اگر شهروندان و رایدهندگان به هر دلیلی نتوانند نظر خود را در قالب انتخاب فرد یا کاندیدای موردنظر بیان کنند، فلسفه انتخابات دچار تناقض میشود. در اینصورت، یا باید تعریف ذاتی انتخابات را که همان نظرخواهی مسئولان وقت از مردم در مورد عملکرد، اندیشهها، طرحها، اقدامات و رفتار خود است، تغییر کند یا برای ساختار مدیریت کلان کشور تعریف و مفهومی جدید ارائه شود.
انتخابات سازوکار خردمندانه معاصر برای بیان نظرات شهروندان در امور گوناگون از طریق صندوقهای رای به جای بیان سنتی و پرهزینه نظرات در خیابانها است. به گواه تاریخ معاصر؛ اقتدار، کارآمدی و پایداری هر حکومتی منوط به انعکاس دیدگاههای شهروندان در امور گوناگون اجتماعی پیرامون عملکرد کارگزاران مدیریت سیاسی، فرایندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری کلان است. بیشک؛ سلامت، امنیت، توسعه و سربلندی ایران در جهانی بسیار آشفته منوط به فهم مشترک و اعتقاد صادقانه فراجناحی نخبگان به منافع ملی است.